مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
شنبه، 30 دی 1402 ساعت 07:002024-01-20اجتماعي

نوربالا | بشکند دستی که روی جانباز بلند شود!


یکی از جانبازان جنگ تحمیلی تعریف می کند: «ویلچرم را عقب ماشین گذاشته بودم و خودم صندلی جلو نشسته بودم که راننده با یک موتورسوار دعوایش شد.

موتورسوار سراغ من آمد و از من خواست پیاده شوم تا دعوا کنیم.

- به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، صفرعلی جلالی یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس تعریف می کند: یکی از روزها، ساعت 10 صبح تصمیم گرفتیم با وانت پیکان برادرزاده ام حسین، برویم توی شهر خرید کنیم.

حسین کمک کرد سوار شدم.

ویلچرم را عقب وانت گذاشت و راه افتادیم.

با آنکه سرعتمان هم زیاد نبود، توی یک تقاطع، گلگیر ماشین ما به موتورسیکلت یک جوان موتورسوار سر به هوا خورد.

جوان نقش بر زمین شد.

بلند شد، نشست و دادوهوار راه انداخت.

حسین پیاده شد.

جوان را بلند کرد و گفت: آقا! برو خدا رو شکر کن که طوریت نشده.

خودت که دیدی من تند نمی رفتم.

جوان کمی مکث کرد و دوباره فریاد زد: چی داری می گی؟ همه جام درب و داغون شده.

من شکایت می کنم؛ پدر تو رو در می آرم! حسین گفت: خیلی خب.

اگه فکر می کنی من مقصرم، صبر کن تا پلیس رو خبر کنیم.

اسم پلیس را که شنید دوباره داد و هوارش شروع شد.

کم کم مردم هم اطراف ما حلقه زدند.

همه از جنگولک بازی او خنده شان گرفته بود! من هم خنده ام گرفته بود؛ اما دستم را بر دهانم گذاشتم و خنده ام را مخفی کردم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نوربالا | بشکند دستی که روی جانباز بلند شود!

نوربالا | بشکند دستی که روی جانباز بلند شود!